در محضر یک دانشمند علم سنجی

امیررضا اصنافی
استادیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید بهشتی
شهریور سال 1382 بود که برای ثبت نام در دوره کارشناسی ارشد رهسپار اهواز و دانشگاه شهید چمران شدم. اولین باری بود که به این شهر میرفتم. هوای گرم و شرجی شهریورماه حسابی نفسم را گرفته بود. هر طوری که بود خودم را به دانشکده رساندم. مراحل انجام ثبت نام سریعتر از آن چیزی که فکر میکردم انجام شد. از قضا دو نفر از همکلاسیهای آن زمان من، یعنی آقای فرشید دانش و مهدی محسنی نیز برای ثبت نام آمده بودند. بعد از انجام ثبت نام رفتیم تا استادان گروه را پیدا کنیم. دفاتر دکتر کوکبی، دکتر بیگدلی، دکتر عصاره، دکتر فرج پهلو و دکتر معرف زاده را پیدا کردیم. از آن روز، یک هفته گذشت تا رسماً کلاسهایمان آغاز شد. در آن ترم با خانم دکتر عصاره، کلاس ذخیره و بازیابی اطلاعات را داشتیم. در برخورد اول، روحیهای شاد، سرزنده و با انگیزه از ایشان دیدم که خیلی اثرگذار بود.با توجه به اینکه ایشان رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند اکثر کلاسهای ما در کتابخانه مرکزی برگزار میشد. آنجا بود که برای اولین بار با مفاهیم پایه در علم سنجی آشنا شدیم و فهمیدیم پایگاههای اطلاعاتی اشتراکی چه معنایی دارد. 15 سال پیش! دکتر عصاره افزون بر مفاهیم کلاسی و تدریس، تجارب خود در استرالیا و نیز حضور در کنفرانسهای بین المللی را برای ما بازگو میکرد. همواره مشوق دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود که در کنفرانسهای بین المللی مقاله ارائه کنند و حتی در سطح دیگر، تشویقمان میکرد مقالات کلاسی خود را به مجلات معتبر هم بفرستیم و از اینکه ممکن است مقالات ما رد بشود اصلاً نگرانی نداشته باشیم. اعتقاد داشت تکالیف کلاسی نباید محدود به فضای کلاس باشد و باید تلاش کنید که آنها را منتشر کنید. اساساً چنین روحیهای در همه استادان گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید چمران وجود داشت. نخستین بار سر کلاس ایشان بحث کول نت مطرح شد و فهمیدیم یک کنفرانس ویژه علم سنجی و وب سنجی هست که میتوانیم مقالات خود را به این کنفرانس ارائه کنیم. دست ما در ارائههای کلاسی باز بود میتوانستیم سوژههای جدید رشته را در کلاس ایشان مطرح کنیم. اولین ارائه من در کلاس ایشان راجع به کاربرد وبلاگ در کتابخانهها بود. آن زمان وبلاگ تازه دو سال بود که وارد فضای مجازی ایران شده بود و طرفداران زیادی داشت. وقتی ارائهام به پایان رسید تشویقم کرد مقالهاش کنم و برای مجلههای معتبر رشته بفرستم. اسم مقاله را گذاشتم وبلاگ، ارمغان جدید برای کتابخانهها و فرستادم برای فصلنامه کتاب آن زمان. مقاله پذیرش و منتشر شد. تجربه خیلی خوبی بود و نخستین مقالهای بود در یک مجله معتبر منتشر میکردم. تشویق خانم دکتر عصاره به من خیلی انگیزه داد تا به کارهای جدی پژوهشی رو بیاورم و کم کم زمان من صرف مطالعه بیشتر، ترجمه و نگارش مقاله به قصد انتشار شد. روحیه آموزش دادن مسائل فنی درباره نرم افزارهای علم سنجی از دیگر ویژگیهای ایشان بود. خاطرم هست زمانی که دکتر عصاره از فرصت مطالعاتی در امریکا برگشته بودند نرم افزار هیست سایت را معرفی کردند و به ما بی منت یاد دادند چطور با آن کار کنیم. چندین جلسه برای یاد گرفتن کار با با این نرم افزار گذشت. روزی یک متن انگلیسی به من داد که برای کار کلاسی روی آن کار کنم. متنی از بژونبرن بود و راجع به مفاهیم وب سنجی بود. متن را با اشتیاق ترجمه و سر کلاس ارائه کنم. همان کار جرقهای شد که وارد عرصه وب سنجی شوم. دکتر عصاره با اشتیاق، چگونگی محاسبه هم پیوندی، و سایر مفاهیم مرتبط را به ما یاد داد و اینکه چطور برای مطالعه روی وب سایتها، ماتریس تهیه کنیم و با نرم افزار برای تحلیلشان کار کنیم. واقعاً کلاسهای دکتر عصاره، علمی، فنی و آموزنده بود و حمایت ایشان از دانشجویانشان در همه جا و به خصوص در جلسات دفاع از پایان نامه زبانزد بود. خیلی از اوقات دلتنگ روزهای دانشجوییام در اهواز میشوم و دلم هوای آن کلاسها را میکند. هنوز هم وقتی در جلسهای دکتر عصاره صحبت میکند بی ا ختیار به یاد کلاسهای ایشان می افتم و تلاش میکنم بازهم نکتهای جدید بیاموزم. هم از شیوه تدریسشان و هم از منش و اخلاقشان. به عنوان یک شاگرد کوچک، همواره برایشان آرزوی توفیق و سلامتی دارم.