توران میرهادی: بانوی مُدبر، عشق و صلح

یادواره بزرگان ۳۳/توران میرهادی: بانوی مُدبر، عشق و صلح/آزادمهر دانش: دانش آموخته کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی داشگاه خوارزمی
نامت را
به کودکان جهان
آموختم…
و به چشم خود دیدم
که رنگین شده لبانشان
از شکوفههای توت…
از بانویی نام میبرم و مینویسم که در سالهای دور بهواسطه خویشاوندی عزیز با او آشنا شدم. او کسی نیست جز خانم توران میرهادی، روزهایی که به شورای کتاب کودک میرفتم برای اولین بار ایشان را آنجا زیارت کردم. او همیشه متواضع، خوش برخورد و لبخند بر لب داشت. بخاطر دارم زمانی که ایشان را میدیدم چقدر با عشق و علاقه با دوستان و همکاران شورایی و بویژه با فرهنگنامه کودکان و نوجوانان همکاری صمیمانه داشتند و برای فرهنگنامه از جان مایه گذاشتند و همچنین با مشارکت و دستان پر مهرو توانمندشان داستان فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را تا جلد هفدهم به ثمر رساندند.
خانم توران میرهادی، با تأسیس دبستان فرهاد عاشقانه و دلسوزانه با مهر و عطوفت مادرانه و معلمیشان، وقت خود را در اختیار کودکان و نوجوانان کشورش کرد. او میگفت که: “وقتی کار مدرسه فرهاد رو نگاه میکنم میگم خدایا هر چی شکر میکنم کمه. ما تمام تجربههای مدرسه فرهاد رو به طور مداوم دراختیار آموزش و پرورش میگذاشتیم. تعلیم و تربیت یک جستجوی مدام است. جستجویی در درون و بیرون انسان.”
او معلم نمونهای بود به آموزش و پرورش خلاقانه کودکان مبادرت ورزید و عشق میورزید. و توانست علم و آموختههای بیکرانش از ادبیات کودکان و نوجوانان را در اختیار آنها قرار دهد.
در زمانی که کتاب در گفت و گو با زمان را مطالعه میکردم، مسحور این همه عشق و صداقتشان شدم. شخصیت انسان دوستانه و عالمانه و دوست داشتنی خانم میرهادی را بیشتر شناختم و این که چقدر این بانو متواضع و مهربان بودند و با تمام گرفتاریها و مشکلاتی که در زندگی پر فراز و نشیبی که داشتند، مثل کوه با استقامت بودند و همزمان با جریان و آهنگ زندگی پیوسته حرکت کردند و از اهداف والایشان دست نکشیده و عقب نشینی نکردند.
گزیدهای از سخنانشان خالی از لطف نیست که در اینجا ذکر شود:
موفقیت فردی را به موفقیت جمعی تبدیل کنیم…
فرهنگ خودی را درست بشناسیم و ارزش جهانی آن را درست کنیم…
به جای من، ما را بگذاریم…
آنچه را که در کار و تلاش عزیزان ما ساختهاند حفظ کنیم و پیش ببریم…
نگرش عمیق جمعی را جایگزین نگرش سطحی و مادی کنیم…
مادر همیشه به ما میگفت: غم بزرگ را تبدیل کنید به کار بزرگ…
برشی از کتاب گفت و گو با زمان:
“سختیها به من یاد دادندکه همه چیز را غنیمت بشماریم و تا هر زمانی که نفس میکشم، بکوشم خدمت کنم و هر کاری که از دستم برای هر کسی بر میآید، انجام بدهم. در تمام عمرم هم شاگرد بودم و هم معلم… آن چه را بلد بودهام، یاد میدادم و آن چه را بلد نبودم یاد میگرفتم. و این جریان هنوز هم ادامه دارد و چون شاگرد خوبی هستم و بسیار میآموزم، خسته نمیشوم. احترام به اساتید هنوز هم در دل و جان من پابرجاست. اگر این واقعیت را بپذیریم، کار ما برای گسترش فرهنگ صلح در مراکز آموزشی از پیش دبستان تا دانشگاه و پس از آن، در آموزش رسمی و غیر رسمی و در رسانهها، زمینهها، شکلها و بُعدهای دیگری خواهد یافت و لحظه لحظه زندگی ما را در بر خواهد گرفت.”
وقتی که اکران فیلم توران خانم را تماشا میکردم. بسیار متأثر شدم که ایشان دیگر نیستند اما خوشحالم که تمام آمیزههای خوب علمی و اخلاقیشان را به دوستان و عاشقانشان هدیه به ارمغان باقی گذاشتند…
اکران و تماشای این فیلم بهانهای شد که افراد و شخصیتهای مختلف علمی و فرهنگی و هنری در سطح کشور و همچنین درسطح بینالمللی با شخصیت کاریزماتیک خانم توران میرهادی، به عنوان مادر «ادبیات کودکان و نوجوانان» بیشتر آشنا شوند. در اینجا گفتههای تهیه کنندگان فیلم خانم رخشان بنی اعتماد و آقای مجتبی میر طهماسب در مورد خانم میرهادی و فیلم «توران خانم» چنین گفتند:
خانم رخشان بنی اعتماد در این باره گفته بودند: “توران خانم! جایتان سبز. از سال ۱۳۹۱ این شانس را پیدا کردم که به بهانه ساخت فیلم مستند «توران خانم» به اتفاق مجتبا میر طهماسب، در سالهای پایانی عمر پر بار «توران میرهادی» از نزدیک با ایشان آشنا شوم. در طول پنج سال ساخت فیلم «توران خانم» هر زمان که حضور بی بدیلشان در قاب دوربین قرار میگرفت، حسرتی عمیق بر دلم مینشست که اگر از کودکی شانس شاگردی ایشان را داشتم بی شک انسان بهتری بودم و مادری شایستهتر. شخصیت خانم میرهادی خود الگوی انسان آزاده و وارسته بود، نمادی که برای هر پدر و مادری آرزوی تربیت فرزندانی این چنین است. هر چند دیر، ولی از ایشان بسیار آموختم و ترجیع بند همیشگیشان که شکر نعمتهای هر چند کوچک را به کار گیرم که خدا را شکر این فرصت را یافتیم تا ذرهای از دریای وجود و شخصیت ایشان را در فیلم «توران خانم» ثبت و ماندگار کنیم.”
آقای مجتبی میر طهماسب هم در مورد خانم توران میرهادی چنین گفتهاند: “و … اما، داشتههایمان فقط توران خانم بود و همین.
کافی بود…
توران میرهادی یک جهان دارایی است، اگر بشناسیدش. داراییمان تقدیم شمایی که با دیدن توران خانم سهمی در عشق به کودکان این سرزمین خواهید داشت.”
استاد نوش آفرین انصاری: فیلم «توران خانم» سند بی نظیری درباره پشت صحنه چگونگی تولید یک اثر به نام «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» است. وقتی فیلم تمام میشود این احساس پیش میآید که جامعه جهانی توانسته ببیند که چگونه یک اثر ارزشمند تولید میشود و همان افرادی که ۱۷ جلد از فرهنگنامه را خریداری کردهاند میتوانند ببیند که چه اتفاقی در پشت صحنه آن افتاده است و برعکس آن نیز صدق میکند و به این ترتیب گفتمان بسیار جذابی با فیلم اتفاق می افتد.
دلاور خمارلو: این جملات را بارها بارها همه از مامان شنیده بودیم. صورتش را پشت آن عینک بزرگ وقتی این جملات را میگفت هنوز میتوانم ببینم، به نوشتههای مامان که نگاه میکنیم در آن تکرار دیده میشود. مانند یک معلم خوب، مامان بیانش را در جاهای مختلف و در زمانهای مختلف تکرار میکند. او میداند که با تکرار میتوان در ذهن مخاطب حرکت ایجاد کرد و او را به فکر کردن تشویق کرد. به نوشتههای او که نگاه میکنیم چیز دیگری هست و آن عمق است.
در آخرین روز پایان نمایش فیلم یکی از هنرمندان خوب و سرشناس، جلسه اکران و نشست نقد و بررسی فیلم را در کافه کتاب با آقای مجتبا میرطهماسب برگزار کرده بودند. بسیار خوشحال کننده است که با دیدن فیلم توران خانم، بسیاری از هنرمندان و هنردوستان شخصیت خوب و ارزشمند خانم میرهادی را شناختند و استقبال شایانی از اکران تماشای فیلم کردند.
در پایان یادی از آخرین دیدار بسیار خوب و مسرت بخشی با زنده یاد خانم توران میرهادی در خرداد ماه ۱۳۹۵ مجله وزین بخارا، مراسم شب فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را برگزار کرده بود بکنم. در آن مراسم بنده هم یکی از سخنرانان بودم و قبل از شروع مراسم خانم میرهادی با دخترشان خانم پندار خمارلو و دامادشان آقای میرفخرایی وارد شدند. سپس رفتم و در کنارشان نشستم وسلام و احوال پرسی کردم و مایل بودم که با ایشان عکسی بگیرم. آن شب چهره شان بیشتر از پیش زیباتر و دلنشین تر بود و در انتهای برنامه ایشان برای مخاطبان صحبت کوتاهی کردند و با نسل جوان فرهنگنامه عکسی انداختند. خاطره آن شب با صحبتهای دلنشین و دیدن عکسهای خوبشان در خاطرم همیشه زیبا و ماندگار باقی میماند.
امیدوارم که دوستان عزیز شورای کتاب کودک و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، همچنان ادامه دهنده راه خوب زنده یاد خانم توران میرهادی باشند.
“صلح را از کودکی باید آموخت“
یادشان و خاطرخوبشان گرامی باد…