از یک تماس تا زنده شدن خاطرات
وقتی پیام دوستان انجمن علمی گروه علم اطلاعات را دریافت کردم، بسیار خوشحال شدم. این پیام، حس خوبی به من داد؛ زیرا انجمن پس از دو سه سال کمفروغی – بهویژه بعد از همهگیری کرونا – دوباره جان گرفته است. دوستان از من خواستند تا چند نکتهای درباره سابقه انجمن علمی دانشجویی علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه شهید بهشتی بگویم. خوشحالم که فرصتی دست داد تا این خاطرات را با شما به اشتراک بگذارم.
وقتی سال ۱۳۹۳ وارد دانشگاه شهید بهشتی شدم، اولین دیدارم با دکتر اصنافی بود. برای امضای انتخاب واحد به دفترشان رفتم. پس از امضا، رزومهام و گواهیهای فعالیتهایم را روی میز گذاشتم و گفتم: «آقای دکتر، من در دوره کارشناسی در انجمن علمی فعال بودم و حالا هم مشتاقم در دانشگاه شهید بهشتی ادامه دهم. آیا انجمنی در این گروه وجود دارد؟»
ایشان پاسخ دادند: «انجمنی نداریم، اما بسمالله! اگر مایلید، شروع کنید و گام اول را بردارید.» آن زمان، دکتر اصنافی، دکتر زینالعابدینی و دکتر عرفانمنش در گروه فعال بودند. (البته بعدها دکتر عرفانمنش از گروه جدا شدند و مهاجرت کردند.) نکته مثبت و ماندگار در گروه شهید بهشتی، اتحاد قوی میان اساتید بود که به گمانم ریشه در سابقه فعالیت انجمنی آنها داشت. این اتحاد، اتفاقی بزرگ و مبارک بود.
پیش از ورود به شهید بهشتی، با دکتر اصنافی آشنایی نداشتم و نمیدانستم که دبیر اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویی بودهاند. با دکتر زینالعابدینی هم فقط یک بار، در سال ۱۳۹۰ یا ۱۳۹۱، در تبریز و در مجمع عمومی تأسیس انجمن کتابداری و اطلاعرسانی شاخه آذربایجان، دیدار داشتم. آن زمان، من دبیر انجمن علمی دانشجویی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بودم (دانشگاهی در ۳۵ کیلومتری تبریز).
وقتی شنیدیم شاخه انجمن کتابداری در تبریز تأسیس میشود، سریع دست به کار شدیم. اساتید را راضی کردیم، اتوبوسی اجاره کردیم و همه دانشجویان رشته را بردیم تا با فضای جدید آشنا شوند، افراد تازه را ببینند و در انتخابات شرکت کنند. بچهها مشتاق بودند و میخواستند رأی دهند، اما دکتر زینالعابدینی گفت: «امکانپذیر نیست؛ باید حتما عضو انجمن باشید. هزینه عضویت حدود ۱۰ هزار تومان بود که در آن زمان مبلغ سنگینی برای دانشجویان کارشناسی بود.» ما اصرار کردیم و درخواست تخفیف کردیم. پس از گفتوگو، ایشان لطف کردند و همه دانشجویان ما توانستند با تخفیف عضو شوند و در انتخابات شرکت کنند. این آشنایی کوتاه با دکتر زینالعابدینی، برایم بسیار ارزشمند بود.
بعد از دیدار اول با دکتر اصنافی، بهصورت رسمی وارد فضای انجمنی شدیم. در آن زمان گروه دو ورودی داشت 92 و 93، دوستانی از ورودی ۱۳۹۲ (مانند خانم ارشدی و خانم میرزایی) را جذب کردیم و از تجربیاتشان کمک گرفتیم. گروه خودمان هم 6 نفر بودیم و با همین ترکیب ۸ نفره، انجمن را تأسیس کردیم و تقریباً همه را در هیئت مدیره عضو کردیم.
اولین برنامهمان در آبان ۱۳۹۳، برگزاری مراسم هفته کتاب و کتابخوانی بود. از آقای مصطفی رحماندوست و آقای سید کاظم حافظیان رضوی دعوت کردیم. متأسفانه، آقای رحماندوست در میدان شهدای هستهای (جلوی دانشگاه) تصادف کردند و نتوانستند برسند. اما خانم دکتر مریم جلالی (از گروه ادبیات) سریع جایگزین شدند و برنامه با موفقیت برگزار شد و این اولین درس برای مدیریت بحران در انجمن بود.
در آذر ۱۳۹۳، دکتر اصنافی پیشنهاد پیوستن به اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویی علم اطلاعات و دانششناسی ایران (ادکا) را به من دادند. با دکتر شکاری که اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز هستند و در آن زمان دبیر ادکا و کارمند مجلات دانشگاه شهید بهشتی بودند؛ گفتوگو کردم و ایشان استقبال کردند.
در انتخابات ادکا شرکت کردیم و بهعنوان دبیر اتحادیه انتخاب شدم. از آن زمان، فعالیتهای ادکا و انجمن به هم گره خورد و انجمن، بالی برای پرواز ادکا شد و فضایی حمایتی برای آن ایجاد کردیم.
در اردیبهشت ۱۳۹۴، نخستین همایش ملی ایمنی در کتابخانهها را برگزار کردیم که با پشتوانه محدود دانشجویی که داشتیم به نظرم کاری جسورانه و کمسابقه بود. مجموعه مقالات آن بعدها منتشر شد و هنوز در دسترس است. بعد از برگزاری این برنامه تصمیم گرفتم که در انتخابات شورای دبیران دانشگاه هم شرکت کنم و همان سال، بهعنوان دبیر شورای دبیران دانشگاه شهید بهشتی انتخاب شدم.
با همکاری دوستانم در انجمن در سال اول، بیش از ۷۰ برنامه علمی، فرهنگی و آموزشی برگزار کردیم؛ برای گروهی با این تعداد دانشجو آماری شاخص بود. همکاری با آتشنشانی و نهادهای دیگر، کارگاههای پیش از همایش (شش هفت مورد در حوزه ایمنی)، و همایشهای دیگری مانند «رسانههای اجتماعی در کتابخانهها» (با دبیری علمی دکتر عرفانمنش) و استقرار دبیرخانه ادکا در دانشگاه (پس از خروج از ایرانداک)، حضور در جشنواره ملی نشریات، حضور در جشنواره ملی حرکت و همکاری تنگاتنگ با کتابخانه مرکزی دانشگاه از برنامه های شاخص بودند.
پس از ورود به شورای دبیران، حمایتهای معاونت فرهنگی افزایش یافت. بچهها با وجود تعداد کم، وقت گذاشتند و برنامههای اصولی و دانشمحور برگزار کردند. حاصل حضور اساتید توانمند و تلاش دانشجویان. در جشنواره ملی و داخلی حرکت، جوایز متعددی از جمله دبیر برگزیده، پژوهشگر برگزیده، و نشریه برتر را کسب کردیم. نشریه علمی–دانشجویی «فراسو» هم که در آغاز راه پایهگذاریشده بود در جشنواره نشریات وزارت علوم هم درخشید و با توجه به اینکه دانشجوی کارشناسی در گروه نداشتیم، این افتخار ارزشمند بود.
بچههای انجمن وارد کنگره متخصصان شدند و در کادر اجرایی و علمی آن عضو شدند. در انجمن همه چیز هم رحمانی نبود؛ طیفی از دانشجویان و اساتید دست در دست هم دادند تا «فعل خواستن» را به موفقیت تبدیل کنند. در سال ۱۳۹۴، بهعنوان نماینده انجمنهای علمی دانشجویی در شورای نظارت وزارت علوم منصوب شدم اتفاقی خوب برای رشته و دانشگاه بود و زمینه را برای توسعه فعالیت های انجمنی در رشته و دانشگاه شهید بهشتی فراهم کرد. اما فراتر از افتخارات، دستاورد بزرگتر، ساختن فضایی زنده برای اندیشیدن، تجربه کردن و باور به توانایی خودمان بود. در انجمن، آموختیم علم فقط در کتابها نیست؛ در گفتگو، همکاری و ایدههایی است که با هم جان میگیرند. امروز، سالها بعد، هر جلسه، هر پوستر و هر هماهنگی کوچک، بخشی از هویت علمی و حرفهایام را ساخته است. انجمن برای من فقط تجربه دانشجویی نبود؛ مدرسهای برای زندگی اجتماعی، کار گروهی و مسئولیتپذیری بود.
بنابراین به دانشجویان جدیدالورود میگویم راهی که آغاز کردهاید، فرصتی بیتکرار است. به انجمن علمی به چشم کلاسی بدون دیوار بنگرید؛ جایی برای رشد، تجربه و ساختن آیندهای که از امروز شروع میشود. اگر با عشق، پشتکار و نگاه علمی وارد شوید، ثمرهاش نهتنها در دوران تحصیل، بلکه در تمام مسیر حرفهایتان همراهتان خواهد بود.
امیدوارم با پیگیری دوستان جدید، این فضا ادامه یابد و اتفاقات مثبتی رقم بخورد.